انجمن اسلامي دانش آموزان
ارتباط با مدير
نويسندگان وبگاه
آرشيو مطالب
ديگر امکانات
|
نويسنده محمدرضا نصیری در سه شنبه 7 مهر 1394
| نويسنده محمدرضا نصیری در سه شنبه 7 مهر 1394
| نويسنده محمدرضا نصیری در سه شنبه 7 مهر 1394
| به گزارش مشرق، نفیسه سادات موسوی شعری سروده است از زبان همسری جامانده در "حادثه منا" که آن را در زیر می خویم : *** چمدان را که جمع میکردیم،
نويسنده محمدرضا نصیری در چهار شنبه 25 شهريور 1394
|
...اللَّهُمَّ فَإِنَّا نَشْهَدُ لَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ یَوْمَ حُلُولِ الطَّامَّةِ أَنَّهُ لَمْ یُذْنِبْ ذَنْباً وَ لَا أَتَى حُوباً وَ لَمْ یَرْتَکِبْ مَعْصِیَةً وَ لَمْ یَضَعْ لَکَ طَاعَةً وَ لَمْ یَهْتِکْ لَکَ حُرْمَةً وَ لَمْ یُبَدِّلْ لَکَ فَرِیضَةً وَ لَمْ یُغَیِّرْ لَکَ شَرِیعَةً وَ أَنَّهُ الْهَادِی الْمُهْتَدِی الطَّاهِرُ التَّقِیُّ النَّقِیُّ الرَّضِیُّ الزَّکِیُّ اللَّهُمَّ أَعْطِهِ فِی نَفْسِهِ وَ أَهْلِهِ وَ وُلْدِهِ وَ ذُرِّیَّتِهِ وَ أُمَّتِهِ وَ جَمِیعِ رَعِیَّتِهِ مَا تُقِرُّ بِهِ عَیْنَهُ وَ تَسُرُّ بِهِ نَفْسَهُ وَ تَجْمَعُ لَهُ مُلْکَ الْمُمْلَکَاتِکُلِّهَا قَرِیبِهَا وَ بَعِیْدِهَا وَ عَزِیزِهَا وَ ذَلِیلِهَا حَتَّى یُجْرِیَ حُکْمَهُ عَلَى کُلِّ حُکْمٍ وَ تَغْلِبَ بِحَقِّهِ کُلَّ بَاطِلٍ
ترجمه: ****** امام خامنه ای : پروردگارا! ما را مشمول دعاى ولىّعصر ارواحنافداه قرار بده. اگر آن بزرگوار یک دعا در حق ما بکند و گوشهى چشمى نشان دهد، همهى مشکلات ما حل خواهد شد. پروردگارا! مشکلاتى داریم که با دعاى ما (یعنى با دعاى امثال من) معلوم نیست حل شود. آن مشکلات، با دعاى امام زمان حل مىشود. پروردگارا! به حق محمّد و آل محمّد، اى مالک قلوب، به قلب منوّر و مطهّرِ آقاىِ ما و سیّد ما و امام و صاحب ما بینداز که ما امت مسلمان را در شب قدر دعا کند! پروردگارا! دعاى او را در حقّ ما مستجاب کن.اللهم اطفى فى نفسه و ذریته و شیعته و رعیته و خاصته و عامته و عدوه و جمیع اهل الدنیا، ما تقرّبه عینه و تصرفه نفسه. ۱۳۷۲/۱۲/۱۳
نويسنده محمدرضا نصیری در چهار شنبه 25 شهريور 1394
|
كتاب: زندگانى امام جواد (ع) ص 126 در مورد شهادت امام جواد ( عليه السلام) يك دسته از روايات مىگويند آن حضرت به دست همسرش ام الفضل، دختر مأمون، به اشاره معتصم مسموم گشت. ولى روايتى ديگر مىگويد: بعد از آنكه معتصم امام را به بغداد طلبيد... به وسيله «اشناس» شربتى از پرتقال براى امام فرستاد و اشناس به او گفت: پيش از شما اميرالمؤمنين به احمد بن ابى داوود و سعيد بن خضيب و گروهى از بزرگان از اين شربت نوشانيده و امر كرده است شما هم آن را با آب يخ بنوشيد. اين بگفت و يخ آماده كرد. امام فرمود: در شب آن را مىنوشم. اشناس گفت: بايد خنك نوشيده شود و الان يخ آن آب مىشود و اصرار كرد و امام ( عليه السلام) با علم به عمل آنان آن را نوشيد .
نويسنده محمدرضا نصیری در پنج شنبه 12 شهريور 1394
| هنگامی که موسی بن جعفر پس از سالها حبس در زندان هارونی مسموم و شهید شد، در قلمرو وسیع از سلطنت عباسی اختناقی کامل حکمفرما بود. در آن فضای گرفته که به گفته ی یکی از یاران علی بن موسی علیه السلام "شمشیر هارون خون می چکید" بزرگترین هنر امام معصوم و بزرگوار ما آن بود که توانست درخت تشیع را از گزند طوفان حادثه ، به سلامت بدارد و از پراکندگی و دلسردی یاران پدر بزرگوار مانع شود. با شیوه ی تقیه آمیز شگفت آوری جان خود را که محور و روح جمعیت شیعیان بود حفظ کرد و در دوران قدرت مقتدرین خلفای بنی عباس و در دوران استقرار و ثبات کامل آن رژیم، مبارزات عمیق امامت را ادامه داد. تاریخ نتوانسته است ترسیم روشنی از دوران ده ساله ی زندگی امام هشتم در زمان هارون و بعد از او در دوران پنج ساله ی جنگهای داخلی میان خراسان و بغداد به ما ارائه کند، اما به تدبر میتوان فهمید که امام هشتم در این دوران همان مبارزه ی درازمدت اهل بیت را که در همه اعصار بعد از عاشورا استمرار داشته با همان جهت گیری و همان اهداف ادامه میداده است. نويسنده محمدرضا نصیری در چهار شنبه 11 شهريور 1394
| پیروى از امام رضا علیه السلام قبل از انقلاب براى تبلیغ و کلاس دارى به شهرستان خوانسار رفتم، امّا از جلسات استقبالى نشد. یک روز در حمّام عمومى بودم که جوانى براى زدن کیسه به پشتش از من کمک خواست. یک لحظه به ذهنم رسید که امام رضا علیه السلام هم در حمام چنین کارى کرد. بدون تأمل کیسه و صابون را گرفته و کمک کردم. من زودتر از او از حمّام بیرون آمده ولباس هایم را پوشیدم، او وقتى مرا با لباس روحانیّت دید جلو آمد و شروع به عذرخواهى کرد. گفتم: اشکالى ندارد، من به وظیفه ام عمل کرده ام. پول حمام او را هم حساب کردم. از حمّام که بیرون آمدیم گفت: حاج آقا! مرا خجالت دادید، من هم باید براى شما کارى بکنم. گفتم: من احتیاجى ندارم، ولى داستان آمدنم به خوانسار و استقبال نکردن از کلاس را برایش تعریف کرده و از هم جدا شدیم. از آن روز به بعد دیدم جلسه شلوغ شد و جوانان بسیارى شرکت کردند، متوجّه شدم که این به برکت تقلید از امام رضا علیه السلام و تأثیرپذیرى و پىگیرى آن جوان بوده است. توّسل به امام رضا علیه السلام سال هاى قبل از انقلاب که تازه براى جوانان کلاس شروع کرده و در کاشان جلسه داشتم، به قصد زیارت امام رضا علیه السلام به مشهد رفتم. در حرم به امام عرض کردم: چه خوب بود این چند روزى که اینجا هستم جلسه و کلاسى مى داشتم.
لينک دوستان ما
آخرين مطالب وبگاه
|
درباره وبگاه
لينک هاي مفيد
|